روز واقعه

خدایا چه بلایی به سر ادما اومده که همه جا دنیا افتادن به جان هم همدیگه رو تیکه پاره میکنن و هر کی فکر میکنه خودش از اون یکی بهتره یا دین و اعتقادات خودش درسته چرا ادما سرشار از بغض و کینه شدن در حالی که میتونن با هم دوست و مهربون باشند اخه کی میدونه چقدر زنده اس که اینقدر هول دنیا ورش داشته چرا ادما سهم دیگری رو میدزدن ادمی که با لقمه نانی سیر میشه ادمی که به هیچ بند نیست حتی اگه به اون دنیا هم اعتقاد نداشته باشه این دنیا خشم و کینه و نفرت قشنگ نیست چرا ادما متوجه نیستند دارن چکار میکنند  چرا همدیگه رو میکشن چرا از هم دزدی میکنن و طوری رفتار میکنن اتفاقی نیفتاده چرا ادمی که به یه تب بنده فکر میکنن رییس و مالک دنیاست مثه قارون و فرعون و...چرا انسانیت مرده زنده به گور شده چرا یکی میشه عمر و عاص یکی دیکتاتور یکی مال مردم خور و..اینا واقعا از زندگی لذت میبرن؟ چرا درنده خو میشن ما حتی حق نداریم حیوانی رو اذیت کنیم چه برسه به اینکه ..ما چرا زنده ایم ولی مثه مرده ها رفتار میکنیم بی تفاوت بهم چرا انسان فتنه گر میشه نهایتش که همه دنیا مال اون ادم شد اخرش که باید بذاره بره اونوقت هر چی دستور بده داد بزنه هیچ کی نمیشنوه اون موقع باورش نمیشه چقدر عاجز و ناتوان و نادان بوده خودش خبر نداشته تا کی عوام فریبی تا کی دیگران رو احمق فرض کردن تا کی خون مردم خوردن فرشته مرگ و روزی همه جا دنبال ماست چطور فرار کرد چرا یه سفره پهن نمیکنیم همه سرش بشینن چرا تافته جدا بافته چرا پشت سر ما اه و ناله و نفرین باشه چرا منفور باشیم بیاییم تا دیر نشده توبه کنیم ..

عشق پاک...